آه و ناله
محمد اسحاق ثنا محمد اسحاق ثنا

این شعر آه و ناله و افسانه ای منست

درد درون سینه ای غم خانه ای منست

با یاد دوستان  سفر کرده از وطن

این یادگار مامن و کاشانه ای منست

مخلوطی از صدای خوش و نغمه های شوق

یکتا از سروده ای مستانه ای منست

پاییز و برگ ریز شد و پیری ام رسید

برف سفید بر سرو کاشانه ای منست

هر چند پیر و خسته تن و جا فتاده ام

لاکن نشاط در دل دیوانه ای منست

در زندگی به گوشه نشینی گذ شت حیات

مردم چه شهرتی و هنگامه منست

در یاد و در خیال چه روز و چه شب "ثنا "

هر لحظه یاد کشور ویرانه ای منست

ونکوور کانادا

دوشنبه ۳-۱۲-۲۰۱۲

 

 

در رثای مرحوم استاد محمد طاهر عاطف

استاد وقت رفتن و ویرانیت نبود

ای کاش مرگ این همه ارزانیت نبود

بودی فروغ بزم ادب در زمان ما

بی نور بزم ما ز چراغانیت نبود

در شعر هات جوش لطافت نهفته بود

وقت خزان و ترک گلستانیت نبود

صد شعر خوش نوا به گلو داشتی هنوز

خشکیدن گلوی خوش الحانیت نبود

بودی تو مهربان به همه از دل و ز جان

آزردن کسی به پریشانی ات نبود

گوید "ثنا" به ناله و افغان به دریغ

ای کاش بهار عمر زمستانیت نبود

محمد اسحاق "ثنا"

 

ونکوور کانادا

سه شنبه 2012-12-4


December 4th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان